سرباز گمنام فضای مجازی

مطالبه شبکه ملی اطلاعات و فضای مجازی امن.

سرباز گمنام فضای مجازی

مطالبه شبکه ملی اطلاعات و فضای مجازی امن.

سرباز گمنام فضای مجازی

ما بر آن شدیم؛ تا با استعانت از خداوند متعال، و در سالروز ولادت دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت صاحب الزمان "عج الله تعالی فرجه" و تقارن آن با آزاد سازی خونین شهر، ضمن ادامه مسیر گذشته خود یعنی مطالبه گری در حوزه فضای مجازی، با تشکیل یک جنبش مردمی با عنوان "حامیان روشنگری در فضای مجازی ایران" (حرفما) سستی ها و کاستی های مدیران و دولتمردان در انجام امور محوله و یا خیانت های متاثر از نفوذ در بین دستگاه های دولتی و سازمان های اجرایی را منعکس کرده و با تاکید بر فرامین حضرت امام خامنه ای "مدظله العالی"که مطالبه گری را راهی برای نجات کشور دانستند، در فضای مجازی که "اهمیت را به اندازه ی انقلاب اسلامی " بر شمردند، با مطالبه حداکثری و امر به معروف و نهی از منکر انجام وظیفه کنیم .

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

فضای مجازی، به کلیه امکاناتی گفته می شود که افراد بدون حضور واقعی در جایی، به انجام فعالیت یا اعلام حضور ذهنی در آنجا مشغول هستند.

اینترنت تنها یکی از فضاهایی است که زیرمجموعه فضای مجازی قرار می گیرد، شبکه های اجتماعی، امروزه پر استفاده ترین محصولات بستر اینترنت هستند که حتی گاهی کوچکترین یا بزرگترین اعضای خانواده ها را که بعضا سر از دنیای تو در توی اینترنت در نمی آوردند، درگیر خود می کند.

قطعا هر فناوری یا محصولی که به سهولت انجام کارهای روزمره بیانجامد، مفید خواهد بود. لیکن آنچه حساسیت برخی کارشناسان فضای مجازی را برمی انگیزد، معضلات و پیامدهای منفی استفاده غلط از این محصولات می باشد. 

با این فرض که هدف ایجاد شبکه های اجتماعی را ایجاد ارتباط آسان و ارسال سریع اطلاعات و داده ها بدانیم، باز نبود برنامه و هدف شخصی یا به طور کلی نداشتن سواد رسانه ای، در استفاده افراد، می تواند زندگی، ارتباطات اجتماعی و امور روزانه آنها را دچار اخلال نماید و صرفا با به انزوا کشاندن آنها، به یک ابزار ضد اجتماعی تبدیل گردد.

به علاوه، با بررسی های به عمل آمده توسط کارشناسان فضای مجازی و شواهدی که هر روز به راحتی از کنارمان می گذرند، ضمن مشاهده آثار سوئی که این ابزارها در نتیجه استفاده خلاف برخی افراد، به جا گذاشته اند؛ نقش جاسوسی بودن آن ها به اثبات می رسد. چرا که اغلب این برنامه ها اولا محصول دولی هستند که رویکرد خصمانه با نظام اسلامی ایران دارند، ثانیا سرور ذخیره اطلاعات هموطنان در این برنامه ها، در خارج از مرز و در دسترس این دولتمردان ضد ایرانی است، ثالثا خود بستر اینترنت به شکل دلالی و با واسطه از چند کشور بیگانه به دست ما می رسد که هریک سرور جداگانه دارند؛ یعنی اطلاعات شخصی و روزمره افراد،در سرورهای خارجی یکی پس از دیگری ثبت و ذخیره می گردد. در دسترس نبودن سرور -چه اینترنت و چه شبکه های اجتماعی- خود از عواملی است که ناامن بودن و ضدیت با قوانین حفاظت اطلاعات ملی را اثبات می نماید.

با این اوصاف اهمیت ایجاد شبکه ملی اطلاعات با دارا بودن سرور مرکزی که قابلیت پیگیری محتوای غیرقانونی و غیراخلاقی را داراست، بیش از پیش روشن می گردد.

ضمن تاکید رهبری معظم انقلاب در رابطه با جنگ نرم، تهاجم فرهنگی و فضای مجازی و درخواست های مکرر ایشان مبنی بر کنترل این فضا و مهار دستهای پنهانی دشمن در آن، اهمیت مساله بیش از پیش آشکارتر میگردد.

خطر بسیار جدی دیگری که از سوی شبکه های اجتماعی موبایلی ، خانواده ها را تهدید می کند، رمزی بودن اطلاعات آن می باشد. یعنی محتوا از مبدا به شکل کد، قفل شده و تنها در مقصد از حالت رمز، خارج می گردد، یعنی هیچ نهاد یا هیچ دستگاه کنترلی قادر به شناخت محتوای نامناسب و حذف آن و احتمالا پیگیری ، شناسایی و مجازات افراد مجرم، نیست.

- هشدار جدی کارشناسان را جدی بگیرید!

اینترنت های شبانه روزی نامحدود و رایگان، سیمکارتهای دانش آموزی هدیه با دارا بودن بسته های رایگان و بدتر از همه اینترنت های ارزان نامحدود شبانه در کمین کانون خانواده هاست. تا افراد هرچه بیشتر به انزوا کشیده شده و ساعتهای شبانه را در این فضای آلوده رهاشده بگذرانند. آیا هیچ پدر و مادری می پذیرند که کودکشان را با محصولات به اصطلاح نوین تنها به این دلیل که از هم سالانشان عقب نمانند، رها کنند؟ رها در دنیای اینترنت که خود سازندگان آن می گویند بیش از70 درصد محتوای آن، آلوده و غیراخلاقی ست؟

این روزها کودکان سوالاتشان را نه از پدر و مادر که از گوگل خواهند پرسید. مرورگری که هوشمندانه جهت به فساد کشاندن جستجوگران طراحی شده است. با ارائه اتوماتیک انواع کلمات محرک به سمت محتواهای نامناسب.

واکاوی ماجرای تلخ قاتل پانزده ساله ستایش 6 ساله در ورامین درس بزرگی است که بیشتر از خانواده قاتل و وی، انگشت اتهام را به سمت دولتمردان، دلالان اینترنت در مخابرات و همه ی خرد و کلان اعضای شورای عالی فضای مجازی که نابخردانه سنگ لای چرخ راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و تولیدات داخلی می گذارند، نشان می دهد.

کودکان ... سیمکارتهای رایگان ... بسته های ارزان شبانه ... شب ... تنها در تاریکی ... یک جستجو و ...   خودتان قضاوت کنید، فردا دیر است./ س.م .حسینی راد/ قادمون 95/8/17

 

۰  دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۱۷:۱۸
قادمون

لانه جاسوسی امروز!

دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۷ ب.ظ
۰  دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۱۲:۳۷
قادمون

داستان کوتاه "مردم یک شهر"

شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ

نویسنده: سادات راد)قادمون(


روزگاری در یک شهر کوچک افرادی با عقاید متفاوت کنار هم زندگی میکردند، آنها باهم به داد و ستد و معاشرت مشغول بودند بی آنکه بی احترامی یا مزاحمتی برای عقاید همدیگر ایجاد کنند. در این شهر همه چیز خوب پیش میرفت و عالی بود. این شهر در نزدیکی مرز کشور مجاور قرار داشت. روزی فرمانروای کشور همسایه تصمیم گرفت این شهر خوب را از آن کشور خود کند. چون مردمش دانشمند و مخازن و دستاوردهاش غنی بود. اما نمیخواست تجربه جنگ های ناکام پادشاهان قبل را تکرار کند. با تیم مخفی خود تصمیم عجیبی گرفت. آنها نزد فرماندار شهر رفتند و پیشنهاد ساخت یک رستوران با غذاهای مخصوص کشور خود را دادند. رستوران ساخته شد، در همه جای رستوران تصاویری از زیباترین مناطق آن کشور به چشم میخورد، و گارسن ها و آشپز هم از آنجا آورده شده بودند، بدلیل برخورد مناسب و فضای دل انگیز، این مکان بسرعت نزد اقوام شهر محبوب شد. کمکم عده ای از متفکرین شهر متوجه شدند مردم خلق و خویشان در حال تغییر است. دقت کردند دیدند در این رستوران  عده ای قصد دارند با اثبات نسبت نیاکان خود با کشور همسایه و عده ای هم با نزدیکی عقایدشان با آنها، خودشان را تافته جدا بافته بدانند. صاحب رستوران و گارسن ها هم با حمایت از این افراد به ایشان غذا و نوشیدنی رایگان و حتی قول سفر به مناطق زیبای کشورشان را میدادند. اندک اندک جرقه تمسخر و تحقیر دیگر عقاید زده شد. جمعی از متفکران همواره سعی می کردند وارد رستوران شده و در غالب افراد عادی ، دیگران را نصیحت کنند، اما عده ای از آنها با سخنان و دلایل افراد خودبرتربین، اغوا شده و به جمع آنان پیوستند. و عده ای همچنان مشغول نصیحت. اما برخی متفکران عقیده داشتند که نباید وارد رستوران شد تا همه متوجه شوند . چون رستوران محبوبیت زیادی در بین جوامع شهر داشت، حذف و تخریب یکباره آن ممکن نبود!

 مسئول رستوران به فرمانروا پیغام داد که تفرقه در اینجا شروع شده و هرروز گزارشهای طبقه بندی شده را همراه تصاویر برای وی میفرستاد. وقتی که فرمانروا گزارش افراد متفکر که سعی در خاموش کردن فتنه را داشتند خواند، در جواب پیشنهاد اخراجشان به مسئول رستوران گفت:  تا زمانی که در رستوران هستند و پولشان به دولت ما واریز می شود کاری شان نداشته باشید چرا که حضور افراد متفکر در رستوران خودش  موید این است که رستوران خوب است اما افراد همشهریشان بدند و با انها دشمن شده و شهر دچار تفرقه را براحتی میتوان تسخیر کرد.

تنها کسی که از رستوران اخراج شد یکی از متفکرینی بود که مدتها پیش متوجه دسیسه کشور همسایه گردیده و با کلنک آمده بود روی میزی ایستاده بود و بلند بلند افراد را به تخریب این مکان تشویق میکرد. اما این فرد توسط مسئول رستوران و کمک چند همشهری اغواشده از رستوران رانده شد و تا یک کیلومتری آنجا حق تردد نداشت!

حدس آخر داستان را به خواننده وا میگذارم ، میتوانید مورد مشابه این داستان رو در زندگی خودتون ببینید و ادامه رو حدس بزنید...


۰  دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۱:۰۰
قادمون